زهرازهرا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

فرشتۀ پاییزی

بهمن ماهی که گذشت...

1392/11/29 2:38
نویسنده : مامان
180 بازدید
اشتراک گذاری

نازنینم،

مدتیه که فرصت نکردم بیام و برات بنویسم، البته چند شب قبل کلی تایپ کردم اما دستم اشتباهی خورد و کلش پریدعصبانیچند بار هم اومدم دو سه خط نوشتم و بنا به دلایلی ادامه ندادم.

اما بذار برات از این مدت بگم، مهمترین رویداد این ماه تولد بابای خوبت بود، 13 بهمن ماه که البته من نتونستم براشون هدیه بگیرمناراحت و به یک تبریک اکتفا کردمنیشخند.  بابا 12 بهمن رفت قم مأموریت. همون روزا هوا خیلی سرد شد و برف اومد. یکی دو شب خونه خودمون بودیم و یه شب هم خونه مامان جون که به علت قطع شدن گازشون فرداش با مامان جون اومدبم خونه خودمون.

به مناسبت جشنواره فیلم فجر چند شبی رفتیم سینما. یه شب که اکران فیلم "چ" بود تو رو هم بردیم که البته یکسره بابا از سالن میبردت بیرون. ناگفته نماند که خودش سانس قبل فیلم رو دیده بودچشمک. اما دفعات بعد موندی پیش مامان فاطمه و ما رفتیم سینما!

شب 22 بهمن خونه مامان جون بودیم، همگی رفتیم پشت بوم الله اکبر گفتیم، تو هم دستت رو بالا میبردی و چیزی شبیه اکبر میگفتی. سه شنبه هم سه تایی رفتیم راهپیمایی و اونجا هم شعار میدادی و مرگ بر امریکا میگفتی. انشاءالله وقتی بزرگ شدی ولایت مدار و دشمن ستیز باشی.

عزیزم، حرف زدنت روز بروز بهتر میشه. چند روز پیش وقتی از پایین میخواستیم بیاییم بالا با باباجون خداحافظی کردی و برای اولین بار گفتی بابای! یه بار هم عمه پسرش رو صدا زد و گفت سجاد، بلافاصله تو هم تکرار کردی سجاد! البته نه کاملا درست ولی قابل فهم بود. از دیروز هم به امیر علی میگی امی! عمه هم میگی، دست و پا رو هم نشون میدی و میگی. عکس اسرا رو توی گوشی میبینی و میگی اسی! قربون زبونت برم که انقدر شیرین حرف میزنی.

راستی دندونهای نیش پایین هم مدتیه بیرون زدن و 16 دندونی شدی. فقط مونده 4 تا دندون کرسی های عقب که 20 تا دندونت کامل بشه. فردا دوستان دوره دبیرستان امامزاده صالح قرار گذاشتند و من هنوز مرددم که برم یا نه. اگر برم تو رو هم می برم، ولی می دونم که یه جا بند نمیشی و شیطنت میکنی. ببینیم تا فردا چی پیش میاد.

نمیدونم چیزی از قلم انداختم یا نه. فقط اینو اضافه کنم که بی نهایت دوستت دارم و این روزها شیرینی وجودت یه جور دیگه بهم مزه میدهخوشمزهقلبماچ

اینم عکس راهپیمایی

خدایا عاقبت دخترمون رو ختم به خیر بفرما. کمک کن ولایی و سرباز امام زمانی بار بیاد. آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله مریم
13 اسفند 92 16:18
چقدر دعای اخر پستت قشنگ بود ممنون