بعد از مدتها غیبت...
سلاااام میدونم خیلی دیر اومدم، تقریبا بعد از 4 ماه اولین پست در سال جدید... 27 آذر آخرین پست رو گذاشتم. کلی اتفاقای جورواجور افتاده تو این مدت. اواخر بهمن با عمه زهرا اینا یه سفر رفتیم قشم و خیلی خوش گذشت. قبل از عید هم رفتیم مشهد و تحویل سال اونجا بودیم. زهرا خانوم، در کنار تو با همه شیطنتهات کلی بهمون خوش میگذره. تعطیلات نوروز حسابی بابایی شدی و این چند روز که بابا رفت سر کار هر روز صبح که بیدار شدی کلی بهانه گرفتی و گریه کردی. دیشب مهمونی خونه خاله سمیه بودیم و تو حسابی با بچه ها بازی کردی. الانم سرما خوردی و خوابیدی و خر و پف میکنی. ذهنم منسجم نیست و حس نوشتن ندارم. ایشالا سر فرصت برات می نو...
نویسنده :
مامان
18:46