دوباره سرماخوردگی!
هنوز چند روزی از خوب شدنت نگذشته بود که دوباره امروز علائم سرماخوردگی داشتی. فکر کنم دلیلش حمام دیروز باشه. وقتی از حمام درمیاییم به هیچ عنوان نمیذاری کلاه روی سرت بمونه و با موهای خیس راه میفتی توی خونه. خدا کنه زودتر خوب بشی. من طاقت مریضیتو ندارم.
امروز از وقتی بیدار شدی گریه میکردی و بهانه میگرفتی. الان به زور خوابیدی. بابا رفته اداره، مثلا بهش سفارش کردم که کمی زودتر بیا، فعلاً که خبری نیست!
هر روز که میگذره خوشمزه تر و شیرین تر میشی. حرف زدنت هم بهتر میشه. جدیداً تلفن یا آیفون که زنگ میخورن میگی کیه! البته خیلی خوب تلفظ نمیکنی ولی میشه فهمید چی میگی! وقتی میریم توی آشپزخونه میگی آبببببب! حرفهامون رو هم خیلی خوب میفهمی. دیروز میگفتی ماما بیا! توی خونه راه میری دست میزنی و آواز میخونی. بعضی وقتا میگی بیا بیا بیا. بعضی وقتا هم چیزای نامفهوم میگی. اگه من صدایی دربیارم یا چیزی بگم تقلید میکنی و عین همونو میگی. قربونت برم عزیزممممم
اصلا نمیذاری ازت عکس بگیرم. به محض دیدن دوربین میای طرفم. از این روزها عکس درست و حسابی ندارم. یه دونه به زور امروز ازت گرفتم که میذارم.
فک نکنی همیشه مثل اینجا گل سر روی سرت هستا. نه عزیزم ازین خبرا نیست. به محض اینکه موهای شما گل سر رو حس کنه، به ثانیه نمیکشه که با تمام قدرت اونو از موهات جدا میکنی و من حرص میخورم. یعنی دلم خونه ازین کارت چون همیشه موهات توی چشماته، عمراً هم اگه بذاری کوتاهشون بکنم!
راستی امروز 13 ماهت تموم شد. مبارک باشهههههههههه
عزیزم خیلی دوستت داریم.