زهرازهرا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

فرشتۀ پاییزی

زهرای خوش اخلاق

1391/11/4 18:53
نویسنده : مامان
197 بازدید
اشتراک گذاری

الآن که دارم مینویسم زهرا خانوم رو پای من خوابیده و در حال ورجه وورجه کردنه.

این دختر 74 روزۀ ما حسابی خوش اخلاقه. مخصوصاً وقتی صبح ها از خواب بیدار میشه بدون اینکه باهاش حرف بزنم بهم نگاه میکنه و شروع میکنه به خندیدن. وقتی هم که ذوق میکنه خنده هاش صدا دار میشه و من دلم میره.قلب وقتی واکسن دو ماهیگیش رو زدیم فقط یه ذره موقع واکسن زدن گریه کرد و بعدش طفلی همش بی حال بود و میخوابید. ماشاءالله به این دختر صبور و خوش اخلاق.ماچ

چند روزیه میبرمش تو اتاقش و میزارم توی تخت و آویز تختش رو روشن میکنم. خیلی دوست داره و آرومه آروم میشه و زل میزنه به عروسکاش. وقتی میبینم چه جوری با اون چشمای معصوم زل میزنه و نگاه میکنه به دنیای پاک بچه ها غبطه میخورم. به اینکه با چه چیزایی خوشن و چقدر معصومن. بعضی وقتا با خودم فکر میکنم کاش میشد دخترم بزرگ نشه. دوست ندارم پا به دنیای بزرگترا بذاره و خیلی چیزا رو ببینه و بفهمه! دوست دارم همیشه پاک و معصوم باشه با یه دنیای زیبا و آروم.

بگذریم بحث فلسفی شد!نیشخند

زهرا جدیداً حسابی حواسش جمع شده، وقتی راه میرم و کاری میکنم با چشماش قشنگ دنبالم میکنه و سرش رو به هر طرف میچرخونه. موهای جنینیش شروع به ریختن کرده و بچم رسماً داره کچل میشه، البته جاش داره موی جدید درمیاد. آب دهنش هم مثل شیر آب جاریه! عاشق دست خوردنه و کافیه پستونکش دربیاد، سریع دستش میره سمت دهن و صدای ملچ مولوچ به راه میفته!خوشمزه

دیشب برای اولین بار پیرهن تنش کردم، حسابی جیگر شده بود.قلبماچ

عکسها در ادامه مطلب...

 

وقتی داره به آویز تختش گوش میده:

اینم عکس با پیرهن:

با ولع مشغول خوردن شصت

بدون شرح

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله کوچیکه
4 بهمن 91 20:02
آخی دلم براش تنگ شد! تو عکس دومیه حس می کنم دارم باباشو می بینم!
هانیه
9 بهمن 91 18:20
زهرای دوست داشتنی تو دل ما رو هم برد.. آن لحظه که فکرش را نمیکنی در دوردست ها خاطره ی خوبیهایت را ورق میزنم!
هانیه
12 بهمن 91 18:32
زهرای دوست داشتنی تو دل مارو هم برد! آن لحظه که فکرش را نمیکنی دردوردست ها خاطره خوبی هایت را ورق میزنم..