ماه دهم...
زهرای من!
الان شما آروم کنارم خوابیدی. منم خیلی خوابم میاد ولی خوابم نمیبره. دیشب خیلی خیلی بد خوابیدم و کلی هم خوابهای بد دیدم. خداروشکر که خواب بود و واقعیت نبود.
چند روزیه که نهمین ماه رو هم تموم کردی و وارد ماه دهم شدی. خداروشکر که روز بروز داری بزرگتر و عاقلتر میشی. نمیدونی چه لذتی داره وقتی بچه ات جلوی چشمت رشد میکنه و قد میکشه، کارهای جدید یاد میگیره، با هر حرکت و صدایی که درمیاری دلم میخواد سفت بغلت کنم و حسابی فشارت بدم. امروز صبح بابا تو رو روی پاهات بلند کرد و بعد ولت کرد و تو یکی دو قدم برداشتی، خیلی حس خوبی بود وقتی راه رفتنت رو دیدم، البته فقط برای چند ثانیه. همین چند ثانیه هم برام دوست داشتنی بود.
دیشب به بابا گفتم بیا 4 تا دندون بالایی زهرا رو ببین که کاملاً زده بیرون، گفت آره دیدمشون و یه نگاه معمولی و گذرا بهشون کرد. گفتم خیلی دوسشون دارم. با تعجب گفت دندوناشو؟ گفتم آره آخه خیلی بامزه شده با این دندونها. زهرا جون میدونی چیه، مادرها عاشق همه حرکات و سکنات و ادا و اطوار بچه هاشونن، عاشق همه اجزا و بند بند سلولهای تن بچه هاشونن. این حس شاید برای هیچ کس جز یه مادر قابل درک نباشه. همیشه قربون صدقه چشم و ابرو و دست و پا و همه جات میرم. از دید یه مادر بچه اش زیباترین و بی نقص ترین بچه است، حتی اگه از دید دیگران اینطور نباشه. من و خاله بزرگه همیشه میگیم مادر که باشی دیوونه ای! واقعا هم همینطوره، مادرها دیوونه ی بچه هاشونن.
این روزا بدجوری دلمو میبری. روزی هزار بار بهت میگم عاشقتم. ولی با وجود لذتهای مادری کردن برای یک فرشته کوچولو، مادر بودن خیلی سخته. به نظر من سخت ترین کار دنیاست. همینه که خاله کوچیکه بعضی وقتا که میبینه ما خواهرهاش موقع بچه داری اذیت میشیم میگه من کلاً قید بچه رو میزنم! البته اینا که در حد حرفه، ولی انصافاً مادر بودن و مادری کردن صبر ایوب و اعصاب پولادین میخواد! ناگفته نماند که خدای مهربون هم واقعاً به مادر یه توان مضاعف میده و همین توانه که به مادر کمک میکنه از یه نوزاد ناتوان و کوچولو با صبر و حوصله مراقبت کنه. خدایا شکرت که این توانو بهم دادی و کمک کن که بتونم سعه صدرم رو بیشتر کنم.
دخترم این چند وقته خیلی ازت عکس نگرفتم. تا دوربین رو میبینی میخوای ازم بگیری و نمیذاری عکس بگیرم. یه چند تایی عکس ازت میذارم. راستی بیصبرانه منتظر عکسهای آتلیه ات هستم، نمیدونم چرا آماده نمیشن!
قربون دندونات!
هر کاری کردم گوشی رو بگیری در گوشت موفق نشدم! فقط دهنتو باز میکردی که بخوریش!