زهرازهرا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

فرشتۀ پاییزی

بعد از مدتها دوری...

1393/4/15 12:51
نویسنده : مامان
211 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااام

خیلی وقته به اینجا سر نزدم!! واقعا نمی دونم باید از کجا شروع کنم...سوال

زهرای گل من انقدر بزرگ و خانوم شده که خدا میدونه. محبت

زهرا جونم این روزا خیلی خوب حرف میزنی دخترم و دل همه رو میبری.

پروسه دندون دراوردنت مدتهاست که تکمیل شده و شدی یه دختر 20 دندونی!

جملات سه چهار حرفی هم میگی و منظورت رو خیلی خوب به ما میفهمونی.

آخر خرداد ماه یه سفر سه چهار روزه سه تایی رفتیم یاسوج و شهرکرد. سفر خیلی خوبی بود. اگه خدا بخواد پس فردا میریم مشهد بعد از بیشتر از یکسال!

الان هم که روز هشتم ماه مبارک رمضانه و ما روزه هستیم. یک هفته پیش دچار اسهال استفراغ شدید شدی و از امروز بهتری الحمدلله/

الان واقعا تمرکز ندارم و نمیدونم چیا رو برات بنویسم. ان شاالله سر فرصت میام و مفصل می نویسم. 

خیلی دوستت داریم نازنینمبوس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامانی و بابایی دخمل بلا
25 تیر 93 14:15
من از عمق وجود خود ، خدایم را صدا کردم , نمیدانم چه میخواهی ، ولی امروز برای تو ، برای رفع غم هایت , برای قلب زیبایت ، برای آرزوهایت ، به درگاهش دعا کردم و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد ، یقین دارم دعاهایم اثر دارد . . . -------------------------------------------------------------------------- دستهای من دخیل دل پاکت ... مرا در این شبهای عزیز , نه به بهای لیاقت ، بلکه به رسم رفاقت , اول حلال و بعد هم دعا کن , وخدا کند که بدانی چقدر محتاج است ، نگاه خسته ی من بر دعای دستانت , التماس دعا عزیز دلم ...