زهرازهرا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

فرشتۀ پاییزی

وداع با شهیدان...

1392/6/11 13:49
نویسنده : مامان
138 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب رفتیم مراسم وداع با 92 شهید که تازه تفحص شده اند. توی پادگان سیدالشهدا که نزدیک خونمون بود برگزار شد، شما رو گذاشتیم تو کالسکه و پیاده رفتیم. عمه ها و مامان فاطمه هم اومده بودند. اونجا همش به فکر دل مامان فاطمه بودم که چه جوری 2 تا دسته گلش رو از دست داده و چقدر دلش میسوزه، خیلی گریه میکرد، چند ساعت قبل از شروع مراسم رفته بود اونجا. به یاد عمو مهدیت بودم که بعد از 13 سال پیکرش رو آوردند و خدا میدونه چه به روز دل مامان فاطمه و بقیه اعضای خانواده اومده. خدا کنه شرمنده شهدا نشیم...

مراسم خیلی باصفایی بود. شهیدان رو گذاشته بودند روی زمین و دور هر کدوم یه عده نشسته بودند و گریه میکردند. ما قبل از مغرب رفتیم و بعد از نماز برگشتیم. البته هنوز مراسم دعا و سخنرانی ادامه داشت ولی شما خیلی خوابت میومد و بیقراری میکردی. دوربین برده بودم تا کنار شهدا ازت عکس بگیرم ولی همش بغل بابا و تو قسمت مردونه بودی به خاطر همین نشد عکس بگیرم.

تا چند ساعت دیگه به امید خدا عازم استان گیلانیم. بابا رفته عزاداری، وقتی بیاد نهار میخوریم و راه میفتیم. امیدوارم سفر خوبی باشه و بهمون خوش بگذره.

این عکسها رو از اینترنت گرفتم، مربوط به مراسم دیشبه.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان زینب
11 شهریور 92 16:51
سلام عزیزم خوبی خوش به حالتون که می تونید در این مراسم ها حضور داشته باشید
وای چه دخمل ناز و خوشمزه ای راستی زهرا گلی فقط سه روز از پسر من بزرگ تره جالب این جاست که کمی شباهت هم به هم دارن من اینو شنیده بودم که کسانی که در یک ماه و یک سال به دنیا میان شبیهن ولی فقط تیپن
چرا اخه پسمل من هنوز سینه خیز هم نمی ره چه برسه به این که راه بره
هیچ حرفی هم نمی زنه فقط از وقتی دنیا اومده غر زده و گریه کرده بمیرم براش حالا هم که اسهال گرفته وبلاگتون قشنگه با اجازتون لینکتون می کنم شما هم دوست داشتید وب من لینک کنید و به ما سر بزنید از حضورتون خوشحال می شیم دخمل نازت از طرف من ببوس


سلام ممنون که به ما سرزدید
بچه ها با هم متفاوتن اصلا نگران نباشید
حتما بهتون سر میزنم
بنفشه
11 شهریور 92 20:57
سلام ماهم دیشب اومدیم همش به فکرت بودم گفتم حتما میای چون نزدیک خونتونه
پس رفتی شمال
خوش بگذره


سلام ممنون جات خالی بود
کاش زنگ میزدی همو میدیدیم
خاله کوچیکه
12 شهریور 92 4:46
منم مراسم تشییع شهدا میخوام

سعادت نداشتی دیگه!
مامان حنانه زهرا
13 شهریور 92 13:51
چقد از غافله شهدا عقبیم.ایشالله خودشون نظر رحمت داشته باشن به کشورمون


لینک شدی عزیزدلم



بله به برکت وجود اونهاست که ما الان داریم راحت زندگی میکنیم.


ممنون عزیزم
خاله مریم
15 شهریور 92 15:00
زیارت قبول عزیزم. منم خیلی دلم میخواست اون روز عصر بیام...امان از تنبلی..

شمال خوش بگذره.



ممنون مریم جان. شمال هم خوب بود جای شما خالی.

مامان حنانه زهرا
16 شهریور 92 12:02
میشــــه اسـم پاکتو رو دل خـــــدا نوشت / میشه با تو پر کشید تــــوی راه سرنوشت



میشـــه با عطـر تنت تا خــــود خـدا رسید/میشــه چشــم نازتو رو تن گلهــــا کـشید



روز دختر مبارک عزیزم

مادر منتظر
16 شهریور 92 19:53
سلام مامانی خوب زهرا جون و زهرای نازنینم

خدا انشاالله که ما رو شرمنده خون شهدا نکنه و بتونیم دینمون رو بهشون ادا کنیم.

ممنون به وبلاگم سر زده بودی عزیزم.

ولادت حضرت معصومه و روز دختر رو بهتون تبریک میگم.

زهرای عزیزم روزتتتتتتتتتتتت مبارککککککک

سلام عزیزم ممنون از لطفت
منم این عید رو به شما و دختر گلتون تبریک میگم.